ایا حس میکنید حافظه خوبی ندارید؟

ایا حس میکنید حافظه خوبی ندارید؟
ایا وسواس دارید در خوندن؟
دور جدید ابر یادگیری .در 12 ساعت .
همه را متعجب خواهی کرد در حفظ اعداد 20 رقمی در چند ثانیه
جهت ثبت نام با شماره زیر تماس بگیرید
02813357663

چگونه نفس بکشیم تا به آرامش برسیم؟

در مواقع استرس ،اضطراب ،نگرانی و هیجان های شدید بطور خودکار تنفس تند تند و سطحی می شود و این مسئله خود مسئول قسمتی از تغییرات جسمی (از جمله افزایش ضربان قلب ،لرزش اندام،احساس ناخوشایند) در زمان اضطراب است و حتی در موارد تنفس های بسیار سریع می تواند منجر به احساس سبکی سر ،سرگیجه و غش شود.
دکتر سید اصغر ساداتیان در کتابی با عنوان مهارت های زندگی تکنیک تنفس عمیق و آرام را روشی برای کاهش استرس میداند و میگوید : تکنیک تنفس عمیق و آرام کننده از طریق مکانیسم عصبی (اعصاب دخیل در دیافراگم)و تغییرات بیو شیمیایی خون(ازجمله ph خون) باعث می شود تا از شدت اضطراب به میزان زیادی کاسته شود.

اساس چنین تکنیکی استفاده از عضلات دیافراگم (به جای عضلات قفسه سینه)برای تنفس عمیق و آهسته است و چون در چنین تنفسی شکم برآمده و داخل می رودبه آن تنفس شکمی یا تنفس دیافراگمی نیز گفته می شود.تکنیک آموزش آن برحسب سن کودک متفاوت و به قرار زیر می باشد:

کودکان بزرگسال و نوجوانان: کودک دهان خود را تقریباًبسته و از دماغ یک نفس عمیق و آرام بکشد (حدود چهار ثانیه طول بکشد).در این دم بایستی به کودک گفت که شانه ها و قفسه سینه اش نبایستی چندان حرکت کنند و در پی دم شکم به جلو برآمده شود.

کودک بایستی در پایان دم دو ثانیه نفس خود را نگه دارد و آنگاه با غنچه کردن دهان آرام نفس خود را از دهان بیرون بدهد(حدود چهار ثانیه طول بکشد)و شکمش مجدد صاف شود.پس از دو تا چهار ثانیه مجددا این نوع تنفس کشیدن تکرار شده و بعد از آن بین هر تنفس چند ثانیه ای صبر کرده(پنج تا ده ثانیه)و تا ده بار تکرار شود.

کودکان دبستانی و کوچکتر: بهترین روش آموزش تنفس شکمی در کودکان کم سن و سال استفاده از بازی حباب سازی است که در تمامی اسباب بازی فروشی ها در دسترس است(و اگر هم نبود می توان از محلول آب و صابون یا مایع ظرفشویی و یک حلقه پلاستیکی استفاده کرد).نکته مهم در این رابطه این است که به کودک توضیح داده شود هدف ازاین بازی (علاوه بر سرگرمی و تفریح)یاد گرفتن این نوع نفس کشیدن و استفاده از آن در مواقع نگرانی ،ناراحتی و حتی عصبانیت است.

برای تمرین بایستی به کودک گفت که دهان خود را ببندد و یک نفس عمیق از دماغ بکشد و آنگاه با اندکی مکث (یک تا دو ثانیه) به نحوی فوت کند که بزرگترین حباب را بسازد(برای ساختن حباب بزرگ بایستی آرام و طولانی مدت فوت کرد.)پس از اینکه کودک توانست حباب های بزرگ بسازد و با چنین روشی آشنا شد آنگاه بایستی از او خواست تا این نوع نفس کشیدن را بدون وسیله حباب سازی ترین کند و به او نشان داد که چگونه شکم بزرگ و کوچک می شود.

نکته: این تمرینات بایستی در زمان آرامش اجرا شوند و پس از یادگیری کامل در مواقع لزوم بکار برده شود.

كفش خانوم ها و تاثير باورنكردني آن بر روابط

نگاه زیرکانه طرف مقابل به کفش شماست
کفش قطعا تمام شخصیت‌ ما را شكل‌ نمی‌دهد اما وضع‌ ظاهر آن، اغلب‌ پایه‌ای‌ برای‌ قضاوت‌ اولیه‌ در موردتان است‌ و تاثیر شگرفی‌ بر قضاوت‌های‌ دیگران‌ نسبت‌ به‌ ما دارد. بنابراین‌ بهتر است‌ هنگام‌ روبه‌رو شدن‌ با مردم‌ به ویژه شخص خاص زندگی‌تان هیچ وقت پوشیدن کفش مناسب را فراموش نکنید چراکه او در همان نگاه اول تیپ شما در ذهنش خواهد ماند. انتخاب کفش خوب و پوشیدن آن باعث می‌شود که در اولین برخورد روی افراد تاثیری مثبت بگذارید و به دیگران این تفکر را می‌دهد که شما همانطور که در لباس پوشیدن‌تان دقیق و وسواسی هستید، در کار نیز منظم و دقیق هستید. شاید یکی از ساده‌لوحانه‌ترین جملاتی که یک خانم در مورد مردان می‌تواند بگوید این است که «هنگام ملاقات یک مرد ابتدا به کفش‌هایش نگاه می‌کنم.» اما ظاهرا این روش برای شناخت شخصیت افراد آن‌قدرها هم بد نیست.

اگر روابط اجتماعی بالایی دارید، خساست نکنید
این روزها برخلاف گذشته فقط ظاهر افراد است که اولین و آخرین تاثیر را روی ما می‌گذارد و نشان‌دهنده رفتار و شخصیت آنهاست. در محیط‌ها و روابط کاری این مسئله بیش از آنچه فکر می‌کنید اهمیت پیدا می‌کند. پوشیدن کفش خوب اهمیت زیادی دارد و باعث می‌شود دیگران شما را جدی‌تر تلقی کنند. ربطی هم به سن و سال ندارد. چه پیر باشید و چه جوان، رعایت این موضوع به نفع‌تان است. پوشیدن کفش در محل کار بیشتر برحسب راحتی انتخاب می‌شود چرا که در کفش‌های راحت بازده کار بالاتر می‌رود. درست است که می‌توانید بدون صرف میزان زیادی پول، کفشی ساده به پا کنید که فقط در آن راحت باشید اما در مورد محیط رسمی به خصوص اگر روابط اجتماعی بالایی دارید بهتر است که خساست به خرج ندهید.

همیشه به یاد داشته باشید یک لباس مناسب شاید خیلی ساده باشد اما کفش نسبتا متناسب‌تر می‌تواند کم و کاستی‌های زیادی را برطرف کند.تعداد زیادی کفش خوش‌پا داشته باشید، این به شما کمک می‌کند که در نبود لباس‌های آن چنانی هنوز خوش‌تیپی خود را حفظ کرده و جلوه خوبی پیدا کنید. ولی موقع ست کردن کفش با شلوار و پیراهن خود حسابی دقت کنید. کفش وضعیت مالی فرد را هم نشان می‌دهد و در روابط کاری بسیار تاثیر گذار است به همین خاطر بی‌دلیل نیست که بعضی‌ها کلی پول برای خرید کفش می‌دهند. اما انتخاب کفش برای هر محیطی می‌تواند بیانگر توجه هر کس به دنیای اطرافش باشد.

با کفش‌تان اعتماد‌به‌نفس بگیرید
کفش خانم‌ها به میزان حساسیت به قدشان در ارتباط است، عموما خانم‌های قدکوتاه کفش‌های خیلی بلند انتخاب می‌کنند کفش‌هایی که علاوه بر پوشاندن پای آنها اعتماد‌به‌نفس ویژه‌ای در برقراری ارتباط با شخص مقابل‌شان به آنها می‌دهد. اما این را فراموش نکنید که در پوشیدن کفش‌های پاشنه بلند تمرکز ویژه‌ای روی تسلط راه رفتن‌تان داشته باشید چون همان قدر که این کفش می‌تواند خوش ظاهرتان کند، به بد راه رفتن و درست‌کردن تصویر بد از شما بسیار کمک می‌کند.این نکته را هم به خاطر داشته باشید افرادی که نوعی اضطراب و نگرانی درباره روابط‌شان دارند کفش‌های نو پوشیده و آنها را سالم نگه می‌دارند، البته این اتفاق به نگرانی آنها درباره ظاهرشان و چگونگی تفکر دیگران درباره آنها برمی‌گردد. کفش‌ها اطلاعات ظریف اما سودمندی درباره مالک خود بیان می‌کنند و سرنخ‌های غیرکلامی مهمی به حساب می‌آیند، پس تنها به راحتی‌تان فکر نکنید.

با کفش نامناسب حسابی زیرسؤال می‌روید
برای كفش‌ها‌ی‌تان خوب خرج كنید و خوب هم وقت بگذارید. كفش‌ها قسمت ناطق تیپ شما هستند، آنها به سادگی با مخاطب حرف می‌زنند و معمولا مهم‌ترین بخش ظاهر شما هستند كه به‌خصوص خانم‌ها به آن توجه می‌كنند. بنابراین سعی كنید كفش‌های‌تان همیشه تمیز باشند و از تمیزی برق بزنند. آنها را به موقع واكس بزنید. حتی اگر بهترین لباس‌ها را پوشیده باشید و همه لباس‌های‌تان تمیز و اتو كشیده باشند، یك كفش كثیف می‌تواند به راحتی آب خوردن همه اینها را از بین ببرد. حیف است كه برای یك واكس 5 ‌دقیقه‌ای كل ظاهرتان را زیر سؤال ببرید‌، پس حواس‌تان حسابی به كفش‌ها جمع باشد.صندل‌ها درست مثل كفش‌ها نشان‌دهنده سلیقه شما هستند، صندل شما حتی اگر زیباترین و ‌آراسته‌‌ترین مدل بین مدل‌های ارائه شده سال باشد پوشیدن آن به همراه ترکیب نامناسب می‌تواند همه چیز را تنها ظرف مدت چند ثانیه خراب كند!

به جایگاه اجتماعی خودتان اهمیت ‌دهید
کفش‌های‌تان را تمیز نگه دارید. واکس و براقی کفش‌های‌تان نشان از نظم و ترتیب و میزان اهمیت دادن به جایگاه اجتماعی‌تان دارد. معمولا با هرکس ملاقات می‌کنیم نگاهش از روی صورت‌مان شروع و خیلی سریع به کفش‌های‌مان ختم می‌شود. کثیفی کفش نشان از بی سر و سامانی شما در کارها و روابط‌تان است، گرچه نوع کثیفی شاید با نوع شغل صاحبش در ارتباط باشد اما برطرف کردن آن همه کهنگی و کثیفی از چیزی که پای‌تان کردید از نزدیک شدن آدم‌ها به شما جلوگیری می‌کند. شخصی که کفشش سالم اما گرد و خاکی است شاید ظاهرش هم مرتب باشد اما کاملا می‌توان حدس زد درون صندوق عقب اتومبیل و داخل خانه‌اش هم نامرتب است. پس روابط‌های‌تان را به همین سادگی از بین نبرید، به آنچه به پا کرده‌اید اهمیت ویژه‌ای دهید.

چگونه گذشته مان را فراموش کنیم؟

فراموش کردن گذشته تان، چه ترک یک رابطه اعتیاد آور باشد یا غم از دست دادن یکی از عزیزان، یکی از سخت ترین کارهاست . با اینکه ممکن است بدانید که این رابطه چقدر برایتان دردناک است و برای سلامتی خودتان هم که شده باید آن را کنار بگذارید، اما هنوز برای گفتن «خداحافظ» مشکل دارید. آسان نیست، اما راه های عملی برای فراموش کردن گذشته تان وجود دارد.

قبل از اینکه بخواهید از رابطه خود خداحافظی کنید، لازم است که با خاطرات و تجربیاتتان روبه رو شوید. اگــــــر با اشتباهات خود دست و پنجه نرم می کنید، باید مسئولیت اعمالتان را بپذیرید.
6 قدمی که برای فراموش کردن گذشته وجود دارد شامل موارد زیر است :

1 - درمورد افکار و خاطراتتان بنویسید، نقاشی بکشید و درموردشان حرف بزنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید به خاطراتتان احترام بگذارید.

2 - با دور ریختن احساسات و عواطف مربوط به خاطرات دردناکتان ، آنها را فراموش کنید. خواهید دید که بعد از آن چقدر احساس آرامش می کنید.

3 - درصورت امکان به عقب برگردید و با کسانیکه در آن خاطرات دخیل بوده اند حرف بزنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید به عقب برگردید.

4 - احساسات واقعیتان را با کسی در میان بگذارید. اگر صلاح است به آنها اعتراف کنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید احساساتتان را بروز دهید. اگر باید با اشتباهاتتان کنار بیایید، باید تقصیر یا گناهتان را گردن بگیرید.

5 - معذرت خواهی کرده و طلب بخشش کنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید آسیب پذیر باشید.

6 - برای کنترل پرخوری ها، اعتیاد یا آسیب رساندن به خودتان به خاطر گذشته دردناکتان کمک بگیرید. برای فراموش کردن گذشته باید غرور را کنار بگذارید.

فراموش کردن عزیزان، چه همسرتان باشد که از او طلاق گرفته اید، چه فرزندتان باشد که فوت کرده، چه خواهر یا برادرتان باشد که از شما دور شده یا هر کس دیگری، بسیار مشکل است. فراموش کردن گذشته نیاز به تلاش و انرژی بسیار دارد. مطمئن باشید که بعد از این گذشته دردناک نه تنها می توانید به زندگیتان ادامه دهید بلکه عاقل تر، آرام تر، و متمرکز تر خواهید بود.

فراموش کردن گذشته یعنی چه؟
فراموش کردن گذشته یعنی قبول کنید که برای تغییر گذشته کاری از دستتان برنمی آید: در مواجهه با شکستتان شما هرچه از دستتان برمی آمده، کرده اید. باید بدانید که تا جاییکه می توانسته اید خوب، مهربان و مؤثر بوده اید. اگر قرار بود به عقب برگردید مطمئناً نمی توانستید کاری بیش از آن انجام دهید. پس باید گذشته را فراموش کنید.

_ فراموش کردن گذشته یعنی خود را برای اشتباهاتتان ببخشید :
فکر کردن دوباره به آنچه که می توانستید یا باید انجام می دادید هیچ اثری ندارد. اگر با اشتباهاتتان درگیر هستید یا شکست خورده اید ، سعی کنید خودتان را ببخشید.

_ فراموش کردن گذشته یعنی افکارتان را بشناسید:
اگر می بینید که مدام درگیر گذشته هستید، با ملایمت افکارتان را به زمان حال برگردانید. سعی کنید این عادت را کنار بگذارید که مدام به اشتباهات گذشته تان فکر کنید.

_ فراموش کردن گذشته یعنی به ذات زمان اعتماد کنید:
زمان می گذرد و شما هم باید از گذشته بگذرید. زخم هایتان به مرور التیام می یابند و فقط جای آن بر جا می ماند.

_ فراموش کردن گذشته یعنی ارتباطات جدید ایجاد کنید:
لازم نیست که حتماً یک گروه دوست تازه پیدا کنید. می توانید یک دوستی جدید را با یکی از همکارانتان شروع کنید یا یکی از همسایه ها را برای شام به خانه تان دعوت کنید. اگر درمورد شکست هایتان با کسی حرف بزنید راحت تر می توانید با آنها کنار بیایید.

_ فراموش کردن گذشته یعنی در مکالماتتان به دنبال تعادل باشید:
خیلی مهم است که دردها و ناراحتی هایتان را با دیگران قسمت کنید اما به همان اندازه مهم است که به زندگی دیگران هم علاقه نشان دهید.

_ فراموش کردن گذشته یعنی یک دنیای تازه را تجربه کنید:
شروع به تحصیل در یک رشته تازه کنید یا یک سرگرمی جدید پیدا کنید. برای فراموش کردن گذشته باید به دنبال جهت های تازه باشید.

_ فراموش کردن گذشته یعنی زمانتان را در اختیار دیگران قرار دهید :
فرصت های بیشمار تازه ای وجود دارد که به شما کمک می کند با گذشته تان خداحافظی کنید. از منطقه امنتان بیرون بیایید. وقتتان را با کسانی بگذرانید که شادتان می کنند و از بودن با آنها لذت می برید.

_ وقتی می خواهید یک رابطه را فراموش کنید باید به طور جدی فکر کنید که آیا عاقلانه است که باز با آن فرد وقت بگذرانید یا باید همه چیز را به طور کل فراموش کنید. شاید هنوز عاشق او باشید یا از شما سوء استفاده کرده باشد و در افکار و احساساتتان سردرگم شده باشید. ایجاد یک وقفه، عاقلانه ترین راه ممکن است. از این طریق می توانید راحت تر فراموش کنید.

اگر سرطان به خانه ما بیاید ...

خبر بیماری، شروع پروسه مواجهه با بیماری سخت است. هنگامی که بدون مهیا کردن بستر لازم جهت انتقال پیام بیماری، واضحاً به بیمار و خانواده اش می گوییم که "سرطان" دارد، به جای "آگاه سازی"، "فاجعه سازی" کردیم...

اسمش، لرزه بر اندام می اندازد و فاجعه ناک جلوه می کند. سرطان را می گویم. علی رغم توسعه علوم و تکنولوژی هنوز هم مساوی با مرگ تصور می¬گردد و شاید، همین تصور خود تسهیل کننده مسیر منتج به زوال زندگی است!!

پیشتر، قابل توجه تیم درمانی :
خبر بیماری، شروع پروسه مواجهه با بیماری سخت است. هنگامی که بدون مهیا کردن بستر لازم جهت انتقال پیام بیماری، واضحاً به بیمار و خانواده اش می گوییم که "سرطان" دارد، به جای "آگاه سازی"، "فاجعه سازی" کرده، اساساً به بیمار و اعضاء خانواده، اجازه انطباق هیجانی مناسب با تروما را نمی دهیم!!

و اما تیمار داری از بیمار سرطانی
نخست، فراموش نکنیم که درد و رنج خانواده بیمار، کمتر از درد و رنج خود بیمار نیست و هر چه وابستگی عاطفی به بیمار بیشتر باشد، این درد، عمیق تر، تجربه می گردد.
_ بیمار داری، مهارت های خود را می طلبد و به آموزش، تمرین و حوصله نیازمند است. طبیعتاً تیمار کردن این نوع بیماران، کار آسانی نیست. فداکاری و عشق می طلبد.

_اگر بیمار، بیماریش را انکار کرد، اصرار نکنیم. اگر پس از پذیرفتن بیماری، خشمگین شد، صبوری کنیم و چنانچه پس از مدتی، به بی تفاوتی و کرختی هیجانی مبتلا شد، تعجب نکنیم.

_ مراقبان و اعضاء خانواده بیمار نیز ممکن است مانند بیمار، در ابتدا شوکه شده و بیماری را باور نکنند. فاجعه روانی برای بیمار، هنگامی اتفاق می افتد که مراقبان، استرس و نگرانی خود را به بیمار منتقل نمایند.

_ مراقب، چه از روی (عشق و علاقه) با بیمار همراه شده است، چه از روی احساس گناه یا برای انجام وظیفه فراموش نکند که تمامی حالات و رفتارش توسط بیمار مورد ارزیابی قرار گرفته و به خود نسبت داده می شود.

_ افسردگی شایع ترین اختلال روانشناختی در افراد مبتلا به بیماری سرطان است. با فراهم کردن فضای گفت و گوی هیجانی- احساسی برای بیمار و همدردی با وی، از ابتلاء به افسردگی، پیشگیری نمائیم.

_ ترحم نکنیم. گاهی مراقبان از روی ترحم، تمام زندگی بیمار را به دست گرفته و امکان انجام هر عملی را از بیمار سلب می نمایند. هنگامی که بیش از حد به بیمار توجه نشان می دهیم، به او این پیام را داده که وضع بسیار وخیم است و توان انجام هیچ کاری را ندارد، نباید به جای بیمار فکر کنیم، باید اجازه داد، بیمار، کلیه کارهایی را که توان انجامشان را دارد، مانند قبل، انجام دهد، بدین وسیله او را به زندگی وصل خواهیم کرد.

_ مراقبت از بیمار، دشواری های خاص خود را دارد، گاه، مراقبین، دچار بیش فعالی شده، خواب و خوراکشان را از دست می دهند، به کارهای اضافی دست می زنند و مرتباً در حال رسیدگی و سرویس دادن به بیمار هستند. این روند، در دراز مدت، بیماردار را از پا انداخته و فرسوده می نماید. جهت پیشگیری از خستگی و کلافگی، لازم است از کلیه افرادی که امکان مراقبت از بیمار را دارند، یاری گرفته و تمامی مسئولیت را به دوش خود نگیریم.

_ انکار بیماری توسط مراقبان اشتباه است. به کار بردن جملاتی مانند "بیماری تو چیز مهمی نیست، زود خوب می شود و . . . " خطاست. لازم است، مراقبان به صورت شفاف، تمام مراحل درمان را برای بیمار توضیح دهند.

_ هنگامی که مراقبان از پاسخ دادن به سئوالات بیمار در خصوص وضعیتش، طفره می روند، برای وی، این تصور ذهنی پیش می آید که بیماری اش آن قدر خطرناک و مهلک است که حتی اطرافیان جرأت ندارند درباره آن صحبت کنند.

_ فراموش نکنیم، به بیمار سرطانی امید کاذب نداده وتوصیه غیر عملی نیز ندهیم. توصیه های ما به بیمار باید متناسب با توان روانی- جسمی او باشد، زیرا در غیر این صورت در بیمار، احساس گناه و ضعف تولید می نماییم.

_ دقت کنیم، رسیدگی بیش از حد، به بیمار، گزارش هزینه های بیمارستانی و مختل کردن روال عادی زندگی در بیمار تولید احساس گناه و اضافه بودن می نماید.

_ مراقبان، باید سبک عادی زندگی خود را داشته باشند و آن را به بیمار گزارش دهند. چنانچه بیمار مشاهده کند، اطرافیان به زندگی عادی خود ادامه می دهند، علاوه برکاهش احساس گناه، میل به زیست دوباره را راحت تر تجربه خواهد کرد. روحیه بیمار، یعنی میل او به زندگی و این میل، رابطه مستقیمی با نوع روابط او با نزدیکان و اطرافیانش دارد.

_ بیمار داران، ضروری است به سلامت جسم و روان خود، اهمیتی بیش از قبل دهند. تغذیه مناسب، خواب کافی و ورزش های هوازی جهت تجدید قوای مراقبان، اکیداً توصیه می¬گردد.

_ قرار گرفتن در وضعیت های دشوار، می تواند، نظام باورهای معنونی افراد را در هم بریزد. تقویت بنیان اعتقادی به مراقبان کمک می کند، بیش تر، مقاوت و ایستادگی نمایند. توجه به معنویت، روحیه بیمار داران را قوی تر می نماید.

و در آخر اینکه، واقعیت را بپذیرید، هیجانات را تجربه کنید و باور کنید که می توان برای زیست دوباره جنگید.

10 جمله مخربی که نباید به خودمان بگوییم

ما در این مقاله سعی داریم 10 جمله سرزنش کننده را مطرح کنیم که به خودمان می گوییم. سپس راهکارهایی را برای مقابله با این خودگویی های منفی به شما پیشنهاد می کنیم.
قدم اول برای مقابله با این خودگویی ها، شناختن آنهاست. ممکن است افکار و خودگویی های منفی در اعماق ذهن شما باشند و شما از آنها آگاهی نداشته باشید اما این افکار منفی خواه ناخواه بر احساسات و عملکرد شما تاثیر می گذارند. بنابراین لازم است در ابتدا این افکار را شناسایی کنید و از آنها آگاه شوید. در ادامه به 10 مورد از خودگویی های منفی رایج اشاره شده است:

1 - من ارزشش را ندارم
این جمله مستقیما اعتماد به نفس شما را مورد حمله قرار می دهد و هیچ ریشه ای در حقیقت ندارد. گفتن "من ارزشش را ندارم" باور منفی است که می تواند به سرعت شما را از پا درآورد. پس تا دیر نشده کاری بکنید.

2 - من آدم بی خاصیتی هستم
گفتن این جمله به خود به کلی قدرت شخصی تان را می رباید و شما را بدون انگیزه می سازد.

3 - من نمی توانم آن کار را انجام دهم
این جمله هم قدرت شما را کاهش می دهد. زمان هایی وجود دارد که شما واقعا نمی توانید کاری را انجام دهید، اما در اکثر مواقع این فکر ، بیشتر یک حمله به خود است تا واقعیت.

4 - من هرگز پیشرفتی نخواهم داشت
این خودگویی آغازی برای شکست است قبل از آنکه شما واقعا شروع به انجام آن کار بکنید. همه ما می دانیم که موفقیت پس از تلاش ما و در یک زمان خاص فرا می رسد. گفتن این مسئله به خود که "شکست خواهم خورد" قبل از آغاز یک کار، شما را از شکوفایی استعدادها و رسیدن به جایگاهی که استحقاق آن را دارید، باز خواهد داشت.

5 - دیگران من را دوست نخواهند داشت
یک شروع برای طرد شدن. زمانی که شما وارد یک موقعیت می شوید و به خودتان می گویید که دیگران شما را دوست نخواهند داشت در واقع با دست خودتان (با فکر خودتان) این طرز فکرتان را به واقعیت تبدیل می کنید. زیرا وقتی با این فکر وارد یک جمع می شوید از ترس اینکه دیگران با شما برخورد خوبی نداشته باشند، از جمع کناره گیری می کنید و کمتر با دیگران حرف می زنید. بنابر این به طور طبیعی دیگران هم با شما کمتر صحبت می کنند. بنابراین خودگویی منفی شما تایید می شود.

6 - دیگران بهتر از من هستند
معمولا همه ما تمایل داریم خودمان را با دیگران مقایسه کنیم. اما گفتن این جمله به خود که " دیگران بهتر از من هستند" ضربه شدیدی به اعتماد به نفس وارد می کند.

7 - من بی کفایت هستم
گفتن این جمله به خود باعث می شود احساس کنید برای دستیابی به خواسته های خود از زندگی لیاقت ندارید. حس بی کفایتی شخصی به شدت باعث بی انگیزگی می شود.

8 - من باید کامل باشم
یک روش برای تضمین شکست خوردن، انتقاد از خود در زمانی است که کامل نیستید. این زمان در واقع همه زمان هاست زیرا همه ما کاملا ناکامل هستیم.

9 - نظر من اهمیتی ندارد
در این جمله اعتماد به نفس بسیار پایینی نهفته است. در صورتی که این جمله را به خودتان می گویید احتمالا خودتان را بی ارزش در نظر می گیرید.

10 - من هیچ تغییری نمی کنم
این جمله سرشار از ناامیدی است و باعث می شود شما در رکود بمانید و هیچ تلاشی برای پیشرفت و تغییر انجام ندهید.

با خودگویی های منفی چه کار کنیم؟
گام های زیر را پیگیری کنید تا بهتر بتوانید بر خودگویی های منفی تان کنترل داشته باشید:
1 - مچ خودتان را بگیرید
در ابتدای روز زمان کوتاهی را به فکر کردن به افکار و خودگویی هایتان اختصاص دهید و خودگویی های منفی تان را شناسایی کنید.

2 - برای خودگویی منفی تان عنوان بگذارید
مشخص کنید که خودگویی منفی تان دقیقا چیست. می توانید از 10 مورد ذکر شده در این مقاله استفاده کنید.

3 - این تنها یک فکر است
همه ما در طول روز فکرهای زیادی را از سر می گذرانیم. اما همه آنها واقعی نیستند . بنابراین زمانی که فکر یا خودگویی منفی تان را شناسایی کردید، به خودتان بگویید " این تنها یک فکر است". بنابراین شما باور دارید که یک فکر فقط یک فکر است نه حتما یک واقعیت.

4 - میزان واقعی بودن فکر خود را بسنجید
به عنوان یک قاضی در مورد فکر خود قضاوت کنید. ببینید فکرتان تا چه اندازه واقعیت دارد. اگر تا حد زیادی واقعی بود تلاش کنید برای آن راه حلی پیدا کنید. مثلا اگر دلایل و شواهد کافی برای این خودگویی منفی دارید که "دیگران من را دوست ندارند" فکر کنید که چگونه می توانید رفتار خود را تغییر دهید تا فرد دوست داشتنی تری شوید. اما اگر فکرتان واقعیت کمی دارد بهتر است آن را با جملات و خودگویی های مثبت جایگزین کنید.

5 - نفس عمیق بکشید
این تمرین را امتحان کنید. در جایی آرام بنشینید. چشم هایتان را ببندبد. بدنتان را رها کنید و نفس های عمیق بکشید. آرام آرام احساس می کنید احساس بهتری دارید و افکار و خودگویی های مثبت به ذهنتان می آید. خودتان هم شروع کنید خودگویی های مثبت را در ذهنتان مرور کنید.

6 - از مشاور کمک بگیرید
اگر فکر می کنید خودگویی های منفی تان بسیار فراوان و عمیق است بهتر است از یک مشاور کمک بگیرید تا بتوانید با خودگویی های مثبت نسبت به خود احساس بهتری پیدا کنید و بیشتر از زندگی لذت ببرید.

گردگیری ذهن از افکار منفی با 6 راه

اگر افکار منفی دست از سر شما بر نمی دارد این راهکارها را امتحان کنید

1 - در اولین قدم اعتماد به نفستان را افزایش دهید
برخی از ما استاد منفی جلوه دادن اتفاقات مثبت هستیم! بخشی از این کار به خاطر کمبود اعتماد به نفسمان است. ما حس می کنیم که شایستگی چیزی را نداریم در نتیجه مثلا وقتی یکی از اطرافیان یا همکاران از ما تعریف می کند سریعا در مقابل تعریفش گارد می گیریم و تصور می کنیم مشغول چاپلوسی است و یا قصد دارد به طور غیرمستقیم برخی از نقایص ما را به رخمان بکشد. از طرفی تعدادی از افراد با این تصور که «من دوست داشتنی نیستم»، بسیاری از رفتارهای همسرشان را به گونه دیگری تعبیر و تفسیر می کنند. این دسته از افراد حتی رفت و آمد همسر با خانواده پدری اش را این گونه تفسیر می کنند: او نسبت به من «بی اعتنا و بی تفاوت» است.

2 - موقعیت هایی را که در آن، افکار منفی تان نسبت به خود یا دیگران فعال می شود شناسایی کنید و سریعا آن موقعیت را ترک کنید
ممکن است شما زمانی که در موقعیت تنهایی قرار گرفته اید بیشتر از قبل شروع به منفی بافی درباره خود، دیگران یا اتفاقات بکنید. یا ممکن است در موقعیت هایی که دو نفر مشغول پچ پچ کردن هستند، فکر منفی تان تشدید شود که مبادا درباره من حرف می زنند یا زمانی که مثلا همسرتان مشغول تماشای تلویزیون، خواندن روزنامه، مکالمه با تلفن یا دادن پیامک است، این فکر به ذهنتان خطور کند که «من ذره ای برای او مهم و دوست داشتنی نیستم و گرنه وقتش را با من سپری می کرد». چنانچه این اتفاقات در زندگی سابقتان رخ داده، خود را آماده کنید تا در زندگی دومتان این موقعیت های خطرناک را ترک کنید و با این روش اجازه ندهید دوباره افکار مسموم، رابطه شما با همسرتان را به ورطه سقوط بکشاند.

3 - لازم است به چند پرسش پاسخ بدهید
حتما در زندگی مشترک قبلی تان زمان هایی وجود داشته که هجوم افکار منفی درباره خود و یا همسرتان لحظه ای شما را راحت نگذاشته است. تحقیقات نشان می دهد بخش زیادی از افکار منفی ما ساخته و پرداخته ذهنمان است و ریشه در واقعیت ندارد. در نتیجه قبل از آن که در برخورد با هر رفتاری از سمت همسرتان سریعا فکری به ذهنتان خطور کند و بر آن اساس تصمیم گیری و رفتار کنید ابتدا این سوال ها را از خود بپرسید:

الف - چه شواهد و مدارکی از تفسیر من حمایت می کند؟ آیا من برای ثابت کردن افکارم، تاکنون از او موردی دیده ام؟

ب - چه شواهدی وجود دارد که برخلاف تفسیر من است؟آیا تاکنون رفتاری از همسرم دیده ام که متوجه شوم درباره او اشتباه فکر می کردم؟

ج - آیا ممکن است پشت این رفتار همسرم دلیل دیگری هم به جز آنچه من با افکار منفی تفسیر کرده ام، وجود داشته باشد؟

4 - از هم نشینی با افرادی که افکار منفی را به شما تزریق می کنند دوری کنید حتی اگر از عزیزان شما باشند
مطمئنا افرادی که نمی توانند درباره خودشان و توانایی هایشان به گونه ای مثبت بیندیشند و جملاتی از این قبیل استفاده می کنند که «من یک آدم بد شانسم و همیشه در زندگی یک بازنده بودم»، فکرهای فلج کننده خود را به شما نیز منتقل خواهند کرد. از طرفی دسته ای از افراد نیز وجود دارند که اگر چه همواره درباره خود مثبت اندیشند اما موفق نمی شوند افکار منفی خود را درباره دیگران متوقف کنند. همنشینی با این دسته از افراد نیز باعث می شود شما دیر یا زود تحت تاثیر افکار منفی آن ها حتی درباره اطرافیان خود قرار بگیرید.

5 - وضعیت خود را تغییر دهید
شاید خنده دار به نظر برسد اگر توصیه کنم زمانی که افکار منفی به ذهن شما هجوم می آورد یا یأس و ناامیدی بر شما غالب می شود، وضعیت بدن خود را تغییر دهید. مثلا اگر نشسته اید، بلند شوید یا اگر ایستاده اید، بنشینید و یا اگر متمایل به چپ هستید، به سمت راست مایل شوید. در واقع با این روش به افکار منفی خود نوعی دهن کجی می کنید. مثل این است که کسی درباره موضوعی با شما صحبت کند ولی شما به او بی توجهی کنید؛ او نیز ادامه نخواهد داد! تحقیقات نشان می دهد افرادی که قادرند به افکار منفی خود به چشم یک دشمن بیرونی نگاه کنند، به راحتی می توانند در برابر این دشمن قرار بگیرند و با او بجنگند. شیوه تفکر افرادی که در جنگ با افکار منفی و فلج کننده خود پیروز هستند اینگونه است: اگر پای چپ من درد می کند باید خوشحال باشم که پای راستم سالم است و درد نمی کند!

6 - سر خود را شلوغ کنید
کار کردن و فعالیت نسبتا زیاد راه درمانی خوبی برای بسیاری از افرادی است که مدام درباره خود یا دیگران دست به قضاوت، پیشداوری و ارزیابی می زنند. فعالیت زیاد و حضور در جمع های سالم، فکر شما را درگیر می کند و با ایجاد خستگی فرصتی برای منفی بافی باقی نمی گذارد.